در خيالاتم تــــو هستي و تو هستي و تويي

[RB:Rozblog_Dynamic_Code] [RB:Rozblog_Js]

 

 

 

بس کن اي زيباي من ، اينـــطور فــالم را نگير،
هـِـي نکن امروز و فردا ، حس و حــالم را نگير؛

شايد اين حرفِ تو باشد اشتباه و مي شـود،
هــِـي نگو امـــکـــان ندارد ، احـتـمـالم را نگير؛

من به يادت ، خاطـراتـت ، بودنت مـشغولم و،
جـز تـو کـه کـاري نـدارم ، اشتـغـالـم را نـگـيـر؛

با تو من ميسوزم امـّا با تو هم روشن شدم،
شــُـعـلـه ات را بـرنـدار و اشــتـعــالـم را نـگـير؛

سد نساز و خـواهـشا اين راه ها را هم نبند،
رود هـسـتـم سـمـتِ دريـا ، اتــصــالم را نگير؛

ميوه اي کالم وَ هستم مــتـصل بر شاخه ات،
نه ! نکن از خود جدا مـن را ، کــَـمالم را نگـير؛

در خيالاتم تــــو هستي و تو هستي و تويي،
خوش خيالم با خـــيـــالِ تو ، خيالم را نـگـيـر

 

 



  • نویسنده : Tahereh.Jalali
  • بازدید : 399بار
  • انتشار : سه شنبه 2 تير 1394 - 18:32